از تبار انحراف


2099 بازدید

از تبار انحراف

علی اکبر راستگو در سال 1358 به انجمن های دانشجویان مسلمان هوادار سازمان مجاهدین خلق در آلمان پیوست و در بخش روابط خارجی «شاخه ی بو خوم» فعالیت خود را آغاز کرد. بعد از ورود سازمان به فاز تروریستی در سال 1360 و فرار تعدادی از اعضای آن به خارج کشور، آقای راستگو موظف شد تا اقدامات حقوقی را برای پناهندگی هواداران سازمان در آلمان انجام دهد. وی همراه چند نفر از اعضای مجاهدین، سازمانی را تحت عنوان «سازمان فارغ التحصیلان دموکراتیک ایران در آلمان غربی» وابسته به سازمان مجاهدین خلق، تحت پوشش شورای مقاومت ملی تاسیس کرد.

 

 

شناسه کتاب

آقای علی اکبر راستگو کتاب (مجاهدین خلق در آیینه تاریخ) را با 568 صفحه؛ مصور، نقشه، جدول، عکس و نمونه گردآوری کرده و چاپ اول آن در سال 1384 و چاپ دوم در بهار 1390 به شمارگان 2000 مجلد به چاپ رسانده است. این اثر از یک مقدمه، پیشگفتار، فاز تاسیس، ایدئولوژی و چهار بخش ( بخش اول: مبارزه ی مسلحانه؛ هم استراتژی هم تاکتیک «1- مرحله اول، قبل از انقلاب از سال تاسیس سازمان تا سقوط رژیم شاه(1344-1357) و 2- مرحله دوم، بعد از انقلاب از سال 1357 تا 1366 سال تاسیس ارتش آزادی بخش»، بخش دوم: ساختار تشکیلاتی سازمان مجاهدین «سازمان دهی هرمی، روابط درونی سازمان مجاهدین و دو بال اصلی سازمان: 1- بال سیاسی: شورای مقاومت ملی و 2- بال نظامی ارتش آزادی بخش ملی»، بخش سوم: بخش مالی سازمان مجاهدین: «منابع مالی سازمان در خارج از کشور، بخش مالی- اجتماعی، مالی ویژه، سربازگیری سازمان مجتهدین از کشورهای غربی، سازمان و انجمن های پوشش مجاهدین و سازمان ها و انجمن های پوششی مجاهدین» و بخش چهارم: زندان های مجاهدین : «1- زندان های داخلی قرارگاه های سازمان و 2- زندان های تحت حاکمیت دولت عراق») تشکیل شده است.


پیشگفتار

علی اکبر راستگو در سال 1358 به انجمن های دانشجویان مسلمان هوادار سازمان مجاهدین خلق در آلمان پیوست و در بخش روابط خارجی «شاخه ی بو خوم» فعالیت خود را آغاز کرد. بعد از ورود سازمان به فاز تروریستی در سال 1360 و فرار تعدادی از اعضای آن به خارج کشور، آقای راستگو موظف شد تا اقدامات حقوقی را برای پناهندگی هواداران سازمان در آلمان انجام دهد. وی همراه چند نفر از اعضای مجاهدین، سازمانی را تحت عنوان «سازمان فارغ التحصیلان دموکراتیک ایران در آلمان غربی» وابسته به سازمان مجاهدین خلق، تحت پوشش شورای مقاومت ملی تاسیس کرد. هدف اصلی این سازمان جمع آوری کمک و اعانه از مردم آلمان بود. بعد از ازدواج مسعود و مریم (انقلاب ایدئولوژیک) سازمانی به نام «نهاد دیپلماسی» تاسیس شد و راستگو به این سازمان منتقل گردید. هدف این سازمان تماس با مقامات کشورهای آلمان، اتریش، سوئیس و لوکزامبورگ بود. سرانجام راستگو در سال 1365 به بخش نظامی سازمان در عراق منتقل شد. وی در این دوره به بطالت و ناکارآمدی سازمان پی برد و از سازمان جدا شده و به آلمان بازگشت.

 

مقدمه

علی اکبر راستگو در سال 1358 به انجمن های دانشجویان مسلمان هوادار سازمان مجاهدین خلق در آلمان پیوست و در بخش روابط خارجی «شاخه ی بو خوم» فعالیت خود را آغاز کرد. بعد از ورود سازمان به فاز تروریستی در سال 1360 و فرار تعدادی از اعضای آن به خارج کشور، آقای راستگو موظف شد تا اقدامات حقوقی را برای پناهندگی هواداران سازمان در آلمان انجام دهد. وی همراه چند نفر از اعضای مجاهدین، سازمانی را تحت عنوان «سازمان فارغ التحصیلان دموکراتیک ایران در آلمان غربی» وابسته به سازمان مجاهدین خلق، تحت پوشش شورای مقاومت ملی تاسیس کرد. هدف اصلی این سازمان جمع آوری کمک و اعانه از مردم آلمان بود. سرانجام راستگو در سال 1365 به بخش نظامی سازمان در عراق منتقل شد. وی در این دوره به بطالت و ناکارآمدی سازمان پی برد و از سازمان جدا شده و به آلمان بازگشت و کتاب «صدای تیک و تیک بمب می آید» را در افشای ماهیت سازمان منتشر کرد. سازمان ناچار شد طی اطلاعیه ای منکر وابستگی خود شود، ولی شهرت عضویت وی بیش از آن بود که بشود با یک اطلاعیه آن را تکذیب کرد.

 

فاز تاسیس

سال 1342 را می توان دوران نطفه بستن نبردهای مسلحانه در ایران، چه از نوع مارکسیستی – مائوئیستی چه از نوع اسلامی – مارکسیستی آن ارزیابی کرد. پیش از این تاریخ، جریانی موسوم به «فداییان اسلام» با موافقت و اجازه ی رسمی روحانیون صاحب فتوا، چند عملیات تروریستی علیه دولت مردان ایران انجام داده بود از جمله قربانیان این ترورها «احمد کسروی» بود. دو سال بعد از قیام پانزده خرداد، چند تن از دانشجویان دانشگاه های ایران در یک جمع بندی به لزوم مبارزه ی مکتبی و سازمان یافته با نظام حکومتی حاکم بر ایران آن زمان رسیدند.

 

ایدئولوژی

موسسین سازمان مجاهدین خلق، این سازمان را یک سازمان اسلامی و اعضای خود را به تعبیر قرآن (حزب الله) می نامیدند، اما مهدی بازرگان که ایشان را به عنوان اعضای جوان تر نهضت مذهبی آزادی از نزدیک می شناخت، ایدئولوژی این سازمان را ترکیبی از مارکسیسم و اسلام، ارزیابی می کرد. بنیان گذاران سازمان، با نوشتن جزوه های «شناخت»، «اقتصاد به زبان ساده» و «امام حسین» می خواستند ایدئولوژی مذهبی اسلام و تشیع را منطبق بر اصول علمی جامعه شناسی و تحلیل تاریخ، نشان بدهند.

 

ادعای گزافی نیست اگر گفته شود که پوشش اسلام برای رهبران مجاهدین، از سویی کلید گردآوری نیرو و از سوی دیگر، وسیله ای برای فریب روشن فکران، کارگران، دانش آموزان و دانشجویانی بود که ماهیت قدرت طلبانه ی این رهبری عقیدتی را نمی شناختند. این جریان در نهایت، به سکت و فرقه ای بدل شد که از نیروهایش در استمرار همان کوشش بنیان گذاران سازمان، تنها و تنها اطاعت محض و جانفشانی برای به قدرت رسیدن را طلب می کرد. در هر دوره ی تاریخ معاصر ایران، مبنای اصلی کار این سازمان بر جنگ مسلحانه و ترور استوار بوده است.

 

بخش اول (مبارزه مسلحانه هم استراتژی هم تاکتیک)

مبارزه ی مسلحانه؛ هم استراتژی هم تاکتیک دارای دو مرحله (1- مرحله اول، قبل از انقلاب از سال تاسیس سازمان تا سقوط رژیم شاه(1344-1357) و 2- مرحله دوم، بعد از انقلاب از سال 1357 تا 1366 سال تاسیس ارتش آزادی بخش) است، که در این بخش به هر دو مرحله پرداخته شده و جدول های عملیات های نظامی و تلفات سازمان نیز مطرح شده است.

 

  1. مرحله ی اول، قبل از انقلاب از سال تاسیس سازمان تا سقوط رژیم شاه(1344-1357)

سازمان مجاهدین خلق با تاثیر گرفتن از فضای انقلابی – مسلحانه ی موجود در آن برهه که از سوی دولت کمونیستی آن زمان شوروی سوسیالیستی عمیقا دامن زده می شد و هم چنین تجربه های چین کمونیست، کوبا، آلبانی و بخصوص مبارزه ی مرد م فلسطین برای باز پس گرفتن سرزمین هایشان، به این جمع بندی رسیده بود که تنها راه کاری که برای یک جریان ایدئولوژیک و برای مبارزه با حکومت محمدرضا پهلوی باقی مانده است، جنگ مسلحانه و ترور است. تعداد عملیات های مسلحانه ی مجاهدین قبل از انقلاب، بسیار محدود بوده است. در واقع، این عملیات ها به لحاظ نظامی، کوچکترین ارزشی نداشته و بیشتر برای مطرح کردن وجودی سازمان و قدرت نمایی کاذب و یا عقب نماندن از رقیب انجام می شدند.

 

نتیجه ی این ترقه بازی ها این بود که نه تنها رژیم شاه توسط «خلق مسلح قهرمان» به پیشتازی این گروه ها، سرنگون نشد، بلکه آنها با تشدید جو پلیسی نظامی حاکم بر جامعه، تتمه ی مبارزات اجتماعی مردم ایران را نیز ده ها سال، به عقب راندند. در سال 1356، هنگامی که این گروه ها در زندان بودند، «خلق قهرمان» بدون آنها به پا خواست و به دلیل همین خشونت های دو سویه، جریانی از رادیکال ترین اسلامیست ها توانستند با تکیه بر باورهای مذهبی مردم از موقعیت استفاده کرده، حکومتی اسلامی را بر ایران حاکم کنند.

 

  1. مرحله ی دوم بعد از انقلاب از سال 1357 تا 1366 سال تاسیس ارتش آزادی بخش

پس از به حکومت رسیدن آیت الله خمینی و هرج و مرجی که در کشور حاکم بود، فرصتی طلایی برای مسعود رجوی پیش آمد تا بتواند از شور و التهاب جوانان، هم چنین از ناآگاهی ها از تاریخ معاصر ایران، تاریخ اسلام، وضعیت کشور های سوسیالیستی و تاریخچه ی خود سازمان مجاهدین، بهره برداری کرده، از میان ایشان نیروگیری کند. این نیروها که اساسا در فضای درهم و هرج ومرج اوایل حکومت اسلامی، فرصتی برای ارزیابی اوضاع و احوال و تفسیر و تبیین شعارهای مسعود رجوی نداشتند، بدون هیچ شناختی به میدان جنگ نابرابر با حکومت اسلامی کشانده شدند.

 

بخش دوم (ساختار تشکیلاتی سازمان مجاهدین)

در این فصل ساختار تشکیلاتی سازمان مجاهدین: «سازمان دهی هرمی، روابط درونی سازمان مجاهدین و دو بال اصلی سازمان: 1- بال سیاسی: شورای مقاومت ملی و 2- بال نظامی ارتش آزادی بخش ملی»، همراه با جدول های اسامی مسئولین، اعضای دفتر سیاسی، اعضای مرکزیت سازمان، اعضای اجرای مرکزیت سازمان، معاونین و معاونین اجرایی و... بیان شده است.

 

روابط درونی سازمان مجاهدین

در دوران رهبری مطلق العنان رجوی، سازمان مجاهدین تبدیل به یک فرقه مذهبی –مافیایی شد که تمام ویژگی های این گونه فرقه ها را داراست. چند ویژگی عمومی این فرقه ها و از جمله مجاهدین از این قرار است:

  1. این جریان دارای «رهبری» ای است که به کسی پاسخگو نیست و به قوای وماوراءالطبیعه وصل است.
  2. تشکیلات فرقه، تحت سیطره ی این رهبری، ویژگی بکلی سری دارد که در آن دیپلسین بسیار شدید نظامی و سلسله مراتب از بالا به پایین حاکم است. فرامین از بالا بدون هیچ گونه چون و چرایی صادر و در پایین به همین نحو اجرا می شود.
  3. فرقه دارای ایدئولوژی ای است که براحتی قادر است ماست سفید را سیاه جلوه دهد. در واقع، در این دستگاه امکان هر گونه دستکاری در بدیهیات وجود دارد.

 

این فرقه ی، مذهبی، نطفه ی الهام فعالیت های خود را خدا و به رهبری سازمان می داند. رهبری را محور می شناسد و بقیه پدیده ها و ارزش ها و بویژه انسان ها را با نزدیکی و دوری از رهبری خودش اندازه می گیرد. در همین راستاست که هر روز بیش از روز پیش از خودش آغاز می کند و به خودش ختم می شود. در فرقه ی مسعود رجوی، پنهان کاری سیاسی، به صورت ضرورت حفظ خود شناخته می شود و شوق رازداری، یک هنر و ارزش سازمانی تلقی می شود. فرقه ی رجوی به دلیل شرایط نظامی به خود اجازه می دهد بسیاری از مسائل مالی، سیاسی و تشکیلاتی و ... را به صورت اسرار سازمانی جلوه دهد و مدام در جعل اطلاعات بکوشد و در خفا زندگی کند از آن جا که این فرقه ی مذهبی معتقد به ولایت رجوی است، به اعضای خود می قبولاند که رهبری فرقه، هر شب با خدا راز و نیاز دارد و دستورات خدا را اجرا می کند و فقط به او آن هم در روز قیامت، پاسخگو است.

 

دو بال اصلی سازمان

سازمان مجاهدین در تبلیغات خارج کشوری و بخصوص در غرب سعی می کند «شورای ملی مقاومت» را به عنوان جبهه ی سیاسی فراگیری که همه اقشار و گروه های سیاسی ایران در آن عضویت دارند، جا بیندازد. هم چنین از «ارتش آزادی بخش ملی» نیز که در خاک عراق مستقر است، به عنوان «ارتش مردمی» نام برده می شود. در این بخش، این ادعاهای مجاهدین مورد بررسی دقیق قرار می گیرد و دیگر بار اثبات می گردد که «شورای ملی مقاومت» و «ارتش آزادی بخش ملی»، به عنوان دو بال سیاسی و نظامی، بخشی از تشکیلات خود سازمان می باشند و اعضای سازمان، بخصوص اعضای رهبری آن، همه ی سرنخ ها در پست های اصلی در دست دارند و بقیه، اگر بقیه ای وجود داشته باشد، به قول معروف «نخودی» هستند.

 

بخش سوم (بخش مالی سازمان مجاهدین)

این بخش به بخش مالی سازمان مجاهدین: «منابع مالی سازمان در خارج از کشور، بخش مالی- اجتماعی، مالی ویژه، سربازگیری سازمان مجتهدین از کشورهای غربی، سازمان و انجمن های پوشش مجاهدین و سازمان ها و انجمن های پوششی مجاهدین» پرداخته است.

 

بخش مالی سازمان مجاهدین همواره یکی از سری ترین و اساسی ترین نهادهای این سازمان بوده است. سازمان مجاهدین همواره کوشیده است از منابع مالی خود را تحت عنوان «حمایت های مردمی و دریای بی کران خلق» نام ببرد. در دوران سلطنت محمدرضا پهلوی، آخرین شاه ایران، بنا به اذعان خود سازمان، مردم عادی و بازاریان، هواداران سازمان بوده اند که با حمایت مالی از این جریان، مخارج آن را تامین می کرده اند. به نوشته ی خود ایشان، این کمک ها آنقدر زیاد بود که سازمان مذهبی مجاهدین، اساسا نیازی نداشت که هم چون سازمان مائویستی چریک های فدائیان خلق، به مصادره ی «انقلابی» از بانک های کشور دست بزند. به همین دلیل هم از ترازنامه ی مالی سازمان مجاهدین در یش از بهمن 1357، اطلاع زیادی در دست نیست.

 

منابع مالی سازمان در خارج از کشور

در رابطه با منابع مالی سازمان در داخل کشور، اطلاعات زیادی در دست نیست. سازمان مجاهدین مدعی است که در ایران از دریای بیکران خلق ارتزاق می کند، ولی با توجه به فقر عمومی مردم و کنترل شدید این گونه رابطه ها از سوی جک.مت اسلامی و هم چنین ترس از مردم، می توان به طور قطع اذعان کرد که ادعای سازمان مجاهدین مبنی براقبال توده ای و حمایت مالی از آن ادعایی تو خالی بیش نیست. براساس اطلاعاتی که در دست است و بسیاری از این اطلاعات هم از سوی خود سازمان مجاهدین و در مقاطع گوناگون در نشریات وابسته به این جریان رسما اعلام شده است، سازمان از کانال های زیر تغذیه می شود.

 

  1. بخش مالی- اجتماعی: این نهاد در آغاز سال 1361 و با انتشار نشریه ی «ایران لیبراتسیون» به زبان انگلیسی و نشریه ی آلمانی زبان «آزادی برای ایران» آغاز به کار کرد. آن زمان اوج مبارزات مسلحانه در داخل کشور و هم چنین اوج اعدام های حکومت اسلامی در ایران بود، بنابراین تعجبی ندارد که خیل هواداران سازمان در خارج از کشور به صف متقاضیان فروش نشریه و جمع آوری اعانه از شهروندان غربی بپیوندند. روال عادی کار به این ترتیب بود که هواداران و اعضای انجمن های دانشجویان مسلمان در خارج از کشور، در خیابان های پرجمعیت کشورهای اروپایی، در پیاده روهای شلوغ شهر، جلوی رهگذران  را گرفته، با نشان دادن نشریه های سازمان و هم چنین عکس هایی از اعدام شدگان توسط حکومت اسلامی، از ایشان در خواست کمک مالی می کردند.

 

  1. مالی ویژه: شیوه ی  «مالی – اجتماعی» روشی بود در سازمان مجاهدین خلق از سال 1361 تابه حال به شکل گسترده ای به کار گرفته شده است. در این شیوه از طریق انجمن ها و بنیادهای به اصطلاح غیر انتقاعی کودکان و آوارگان، اجازه نامه ی کار مالی – اجتماعی گرفته می شد و مسائل جانبی آن حل و فصل می گردید. این شیوه بعد از آن که پای بعضی از این انجمن ها مثل «ایران اید» در انگلستان و یا «کمک به ایران» در آلمان به دادگاه کشیده شد، کارایی بیرونی خود را از دست داده، از این شیوه کم تر استفاده می شود.

 

 

اطلاعات جمع آوری شده در رابطه با بخش (مالی ویژه) به قرار زیر است: (13 مرحله دارد)

  1. سازمان شماره تلفن کسانی را بیش از 40 مارک کمک مالی کرده اند، از طریق اداره ی پست و تلفن پیدا می کند. البته این کار در صورتی انجام می شود، که «سوژه» شماره تلفنش را به نفر مالی کار نداده باشد. نکته ی مهم این که، اگر «سوژه ها» مشاغلی از قبیل بیکار، دانش آموز، خبرنگار و یا کشیش داشته باشند، از لیست مراجعه ی دوباره حذف می شوند.
  2. این آدرس ها، میزان کمک شخص، نام شهر فرد، مشخصات فردی سوژه و... در یک بانک اطلاعاتی در کامپیوتر انجمن دانش جویان مسلمان هر کشوری، طبقه بندی می شود.
  3. طی تماس یا تماس هایی با این افراد و در مرحله ی نخست، از طریق تلفن از آن درخواست ملاقات می شود .
  4. اگر «سوژه» امکان مالی پرداخت یک باره ی این مبلغ را نداشته باشد، سازمان در این مرحله پیشنهاد می دهد که این مبلغ را به صورت اقساط بپردازد. و...
  1. تاسیس انجمن های پوششی خیریه در کشورهای غربی و سوءاستفاده از کودکان: یکی دیگر از منابع مهم مالی سازمان مجاهدین در خارج از کشور، انجمن های خیریه خود ساخته ای هستند که به بهانه ی کمک به کودکان و آوارگان ایرانی، در کشورهای غربی در سال های 1371 و 1372 تاسیس شده اند.

 

بخش چهارم (زندان های مجاهدین)

در این بخش به زندان های مجاهدین : (1- زندان های داخلی قرارگاه های سازمان «زندان های رفع ابهام، زندان های معروف به مهمان سرا، زندان واقع در قرارگاه در کرکوک، زندان دبس، زندان های واقع در قرارگاه اشرف، برخورد سازمان با اسرای جنگی، زندان بانان سازمان، شکنجه های مرسوم در زندان های مسعود رجوی، خودکشی و خودزنی در سازمان، مفقودین سازمان، محاکمات درون سازمان، مجاهدین و عضو شورای مرکزی و سازمان مجاهدین خلق ایران» و 2- زندان های تحت حاکمیت دولت عراق «اردوگاه التاش و رمادی و زندان ابوغریب») اشاره شده است.

 

زندان و حبس در سازمان مجاهدین اصولا رابطه با اعضای ناراضی، منتقد و یا خواستار جدایی از تشکیلات اعمال می شده است. کنار کشیدن اعضا و کادرهای سازمان، قدمتی به اندازه ی عمر خود سازمان دارد. دو نوع زندان در سازمان برای اعضای معترض وجود دارد:

  1. زندان هایی که در درون قرارگاه های سازمان در عراق وجود دارد و تحت نظر تشکیلات مجاهدین اداره می شود. در این زندان ها، کل پرسنل زندان ها اعم از نگهبان، بازجو، شکنجه گر، نظافتچی همه از کادرهای سازمان مجاهدین هستند.
  2. زندان هایی که تحت حاکمیت دولت عراق هستند و در آن ها زندانیان بزهکار عراقی نگه داشته می شوند. مجاهدین طبق قرار داد امضا شده با دولت عراق، در داخل قرارگاه های خود از مصونیت پناهندگی برخوردارند. افرادی که خواهان جدایی از سازمان هستند، پس از طی پروسه ی زندان در داخل قرارگاه ها، اگر هم چنان بر جدایی اسرار داشته باشند، از قرارگاه اخراج شده، بدون پاسپورت و اوراق شناسایی، به عنوان جاسوس رژیم ایران به اداره ی امنیت عراق (استخبارات) تحویل داده می شوند. این افراد پس از شکنجه های فراوان، به زندان عادی عراق فرستاده می شوند و در آن جا در سلول زندانیان خطرناک جنایی، با جنایتکاران و بزهکاران عراقی به بند کشیده می شوند.

 

برشهایی از کتاب

در صفحه ی 58 کتاب حاضر می خوانیم:

پایان غم انگیز استراتژی «مبارزه ی مسلحانه شهری» به بهای سنگینی برای ما، فرا رسید. رجوی در این شکست، نقش و مسئولیت اول را داشت:

  1. تشکیل «ارتش آزادی بخش» که از اول نفی شده بود، نشان دهنده ی پایان خط استراتژی «مبارزه ی مسلحانه ی شهری» است. همان استراتژی که از 30 خرداد 1360 «آغاز مبارزه ی مسلحانه» تا سی خرداد 1366، یعنی 6 سال تمام، رجوی با سرسختی بر آن پای فشرد. 100 هزار اعدامی و 150 اسیر به گفته ی سازمان و صدها هزار آواره در خارج از کشور، نتیجه ی عملی اشتباهات و خودخواهی وی بود. نه تنها رژیم سرنگون نگشت بلکه ماندگاری رژیم را نیز تداوم بخشید.
  2. رجوی در این رابطه و حتی بعدها نیز هیچ انتقادی از خود نکرد، بلکه در یک اقدام فرار به جلو، طلبکار نیز شد و در انقلاب ایدئولوژیک من درآوردی، خود مرکزیت و دفتر سیاسی سازمان را منحل کرده و خود را حاکم بلا منازع خواند.
  3. وحدت ممکن نیروهای ضد رژیم را به خاطر هژمونی طلبی خود نابود ساخت و از این بابت رژیم را تا ابدالدهر ممنون و شکر گزار خود کرد.
  4. هزاران نفر را که در مسائل مبارزاتی شرکت داشتند، غیر مستقیم آواره ی خارج کرد و...

 

در صفحه ی 139 می خوانیم:

در تاریخ 7 مرداد 1360 آقایان بنی صدر و رجوی با یک هواپیمای ربوده شده ی نظامی، از تهران فرار کرده، به پاریس وارد شدند. بعد از استقرار در پاریس، سلسله مصاحبه های متعدد طرفین، جهت معرفی «شورا» شروع شد. اگر به رسانه های آن زمان مراجعه شود، در عکس های چاپ شده در این رسانه ها، اکثرا رجوی پشت سر بنی صدر نسشته است. علت این بود که نام بنی صدر به عنوان رئیس جمهور برکنار شده ی حکومت اسلامی، در همه جا می درخشید، ولی کسی که سازمان مجاهدین خلق را نمی شناخت. رهبر سازمان نیز برای جهانیان ناشناخته بود. بدین علت، سازمان از نام و اعتبار بنی صدر در این تاریخ حسابی استفاده ی سیاسی کرد.


مرکز اسناد انقلاب اسلامی