نامه‌ای از جمالزاده


12738 بازدید

نامه‌ای از جمالزاده

نامه زیر در 17 شهریور 1343 از سوی مرحوم محمد‌علی جمال‌زاده در ژنو به رشته تحریر درآمده است:

به مناسبت مناقشات لفظی تأسف‌انگیزی که هر چندی یک بار در خصوص نام «خلیج فارس» میان ایران و ممالک یا مملکتی از کشور‌های همجوار ما به میان می‌آید بد نیست بدانیم جغرافیون هزار سال پیش به خلیج فارس چه اسمی می‌داده‌اند و آنرا به چه نامی می‌خوانده‌اند.

کتاب «حدود‌العالم، من‌المشرق الی المغرب» که درست در یک هزار و ده یازده سال پیش از این به قلم دانشمندی که نامش هنوز بر ما معلوم نگردیده است تألیف یافته و به کوشش و سعی و دقت و ز حمت آقای دکتر منوچهر ستوده سه سال پیش یعنی در اسفند 1340 هجری شمسی در طهران در ضمن انتشارات دانشگاه طهران (شمارة 727) به چاپ رسیده است مانند ترجمة فارسی تاریخ طبری و ترجمة فارسی تفسیر طبری از جمله گرانبها‌ترین اسناد منثوری است که از آن زمان‌های بسیار دور برای ما ایرانیان و برای کلیة دوستداران آثار ادبی قدیمی ما باقی مانده است.

چنانکه در مقدمة جامع و موجزی که آقای دکتر ستوده بر کتاب نوشته‌اند می‌خوانیم:

«جریان پیدا شدن این کتاب و مسألة چاپ آن تاریخ مفصلی دارد که به داستان بیشتر شبیه است.» و کسانی که بخواهند از تفصیل و داستان کشف و طبع و نشر این کتاب اطلاع بیشتری به دست آورند البته بهتر است که به خود کتاب و به مقدمة آن مراجعه فرمایند و ما در اینجا به همین قدر قناعت می‌ورزیم که به اطلاع خوانندگان گرامی برسانم که این کتاب بسیار نفیس و بسیار گرانبها سی و سه سال پیش از آنکه در طهران به چاپ برسد اتفاقاً در شهر بخارا به دست یکنفر از فضلای ایرانی مکشوف گردید و مورد توجه زاید‌الوصف کلیة خاور‌شناسان و ایران‌شناسان نامی واقع گردید.

خاور‌شناس بزرگ و معروف روسی و.و. بار تولد در تاریخ 18 اوت 1931 یعنی سی و سه سال پیش در نامه‌ای که به دوست دانشمند و بزرگوار خود ایرانشناس روسی بسیار مشهور دیگر مینور‌سکی نوشت مژده می‌داد که اشکالات فنی در طبع و نشر کتاب «حدود‌العالم» مرتفع شده است و امید است که کتاب به زودی انتشار یابد. اما افسوس که این نامه وقتی بدست استاد مینور‌سکی رسید که یکی دو ساعت پس از آن خبر وفات بارتولد در نوزدهم اوت همان سال در روزنامة «تایمز» لندن منتشر گردید. افسوس و هزار افسوس که این دانشمند عالی‌مقام و جلیل‌القدر رفت و نتوانست کار خود را که در انجام آ‌ن آنهمه زحمت و مرارت کشیده بود ببیند اما خوشبختانه پس از مرگش این کتاب به همت دانشمندان و ایران‌شناسان دیگر روسیه در جزء «نشریات آکادمی علوم شوروی» به نام بار تولد در تاریخ سال 1930 از چاپ بیرون آمد.

استاد مینورسکی (چنانکه در مقدمة کتاب بقلم دکتر ستوده می‌خوانیم) بر آن شد که این اثر هزار سال پیش را به زبان انگلیسی ترجمه کند تا بیشتر در دسترس عموم قرار گیرد، مقدمة شادروان بارتولد را که به زبان روسی بود به زبان انگلیسی ترجمه نمود و شرح بسیار مفصل و مبسوطی که چند برابر متن خود کتاب است بر آن افزود.

مینورسکی را همه می‌شناسیم. مرد بسیار شریف و دانشمند بزرگ و بزرگواری است. مملکت ما و فرهنگ ایران را سخت دوست می‌دارد و عاشق دلباختة زبان فارسی است به طوری که در نامه‌ای که چند سال پیش از این به افتخار راقم این سطور از انگلستان صادر فرموده نوشته است که «با همه مشکلات و ضعف باصره روزی نمی‌گذرد مگر آنکه چند سطر فارسی نخوانم و یا ننویسم». پس از مرحوم پروفسور براون گمان نمی‌رود هیچیک از ایران‌شناسان محترم که همه سزاوار احترام و شایستة تعظیم و تکریم ما هستند به قدر مینورسکی مملکت ما را دوست بدارد و به ادبیات ما دلبستگی داشته باشد و به زبان و آثار ادبی ما خدمت کرده باشد و وسیله و عامل شناساندن ما و کشور ما و تمدن و آثار ادبی ما باشد.

دکتر ستوده می‌نویسد «مینورسکی ترجمه‌ای دقیق و ادبی از «حدود‌العالم» کرده است زیرا این کتاب یکی از نسخ منحصر به فرد و از کتب اولیة نثر فارسی است و حتی قدیم‌تر از «شاهنامة» فردوسی است و کلمات و ترکیبات آن بسیار جالب توجه و قابل دقت است».

در همین ایام اخیر دانشمند با ذوق آقای دکتر غلامحسین یوسفی که از کمبریج و از خدمت استاد مینورسکی از راه ژنو عازم ایران بود خبر آورد که این استاد عزیز با وجود آنکه دچار ضعف قوة بینائی گردیده و تقریباً حق دارد مانند رودکی از ناسازگاری باصره شکوه‌ساز نماید (باید تصدیق نمود که چشمان خود را منحصراً در راه زبان و ادبیات فارسی و ما و کشور ما در طول عمر خود به کار انداخته و به مصرف رسانده و از دست داده است) باز هم مشغول تهیة چاپ بسیار کامل‌تر دیگری از «حدود العالم» است.

چنانکه گذشت «حدود‌العالم» متجاوز از هزار سال پیش از این سال 372 هجری قمری تألیف یافته است. اکنون ببینیم در چنین کتابی در هزار سال پیش دربارة دریائی که به صورت خلیج پهناوری در جنوب و جنوب غربی خاک ایران واقع گردیده و در تمام روی زمین و در کتابها و حتی در کتابهای جغرافیائی که در اقطار عالم در دبستانها و دبیرستان‌ها به کودکان درس می‌دهند بنام «خلیج فارس» (بفرانسه: «گولف پرسیگ» و بانگلیس «پرشیان گولف» و به آلمانی «پرزی‌شس گولف») خوانده می‌شود این دریا یا خلیج را بچه نامی خوانده و یاد کرده‌اند.

در «حدود‌العالم» (چاپ طهران) تنها یک مرتبه از خلیج فارس نام برده شده است و آن در ضمن فصل سوم است که عنوان ذیل را دارد:

«سخن اندر نهاد دریاها و خلیج‌ها»

این فصل در صفحة یازده شروع شده در سطر چهارم از صفحة هجدهم پایان می‌یابد.

در صفحة دوازدهم در ذکر «دریای بزرگ» یا «بحر‌الاعظم» که در حق آن آمده است که «حد مشرق این دریا پیوسته است به دریاء اقیانوس شرقی و مقدارسه یکی از خط استوا به راین دریا گذرد و حد شمالی از این دریا از دریا از چین آغاز کنند و بر شهر‌های هندوستان و شهر‌های سند بگذرد و بر حدود کرمان و پارس بگذرد و همچنین بر حدود خوزستان و حدود بصره و حد جنوبی ازین دریا از جبل‌الطاعن آغاز کند و بر ناحیت زابج بگذرد و برناحیت فرنگستان وحبشیان رسد و حد مغربی ازین دریا خلیجی است که او گرد همه ناحیت عرب اندر گردد».

سپس می‌خواهیم که «این دریا را پنج خلیج است... و [خلیج] چهارم خلیج پارس خوانند و از حد پارس برگیرد با پهناء‌ اندک تا به حدود سند».

اکنون باید از خداوند مسئلت نمائیم که توفیق خود را رفیق راه استاد مینور‌سکی، این «تیره چشم روشن‌بین» سازد تا کارش را چنانکه شیوة اوست استادانه با نهایت دقت و حذاقت و تحقیق و حقیقت‌جویی به پایان رساند و باز اگر مشکلی در میان باقی است (و از قرار معلوم مشکلات بسیار باقی مانده است) روشن گردد و خوشبختانه تسلای قلبی این مرد عزیز که تا حدی مایة استمالت خاطر گروه انبوه ارادتمندانش در شرق و غرب نیز می‌باشد این است که اگر دو بینندة او در راه روشن ساختن آن همه تاریکی‌های تاریخ و جغرافیا و ادبیات ما به تاریکی گرائیده است ضمیر منیرش همچنان ستارة فروزانی تابنده است و از برکت وجود ذی‌جودش صدها و هزار‌ها مشکل‌های تاریک روشن شده است و بلاتردید این همه روشنی برای یعقوب کمبریج‌نشین ما حکم پیراهن یوسف را دارد و وقتی مشکل‌ها حل و تاریکی‌ها روشن شود راه تفاهم بین افراد و اقوام هم گشوده خواهد گردید و ظلمت منازعت از میان برخواهد خاست و ما نیز جز این آرزویی نداریم.

سید محمد‌علی جمال‌زاده ـ ژنو، 17 شهریور 1343

مجلة یغما: مدرسة قدیم مستنصریه در بغداد، در کنار دجله است که عمارتی است آجری و استوار، از بیرون مدرسه به ساحل دجله کتبیه‌ای از آجر به خط نسخ درشت به دیوار است در تاریخ بنا یا تعمیر مدرسه (درست در نظرم نیست). این مدرسه اکنون موزة کشور عراق است.

در چند اطاق آن نقشه‌های بسیار قدیم جغرافیایی به دیوار آویخته شده که از نظر تحقیقات و تطورات علمی بسیار ارجمند است. در همة این نقشه‌ها خلیج فارس به خط نسخ یا کوفی واضح و آشکارا به نام اصلی یعنی «خلیج فارس» نوشته شده. به متصدی موزه عرض کردم با این اسناد که در معرض مطالعة عموم می‌گذارید دیگر نام خلیج‌فارس را تغییر دادن برخلاف انصاف و ادب علمی است. به پاسخ تبسمی کرد.

گراور یک نقشة بسیار قدیم دیگر، سابقاً در مجلة یغما انتشار یافته؛ باری، این گونه حقایق در پیشگاه جهان علم و تحقیق واژون شدنی نیست.

 

 


ماهنامه یغما، آبان 1343، شماره مسلسل 196.