تولد شوم؛ گزارش کمیسیون تحقیق سازمان ملل درباره قتل‌عام صبرا و شتیلا


موسسه مطالعات تاریخ معاصر ایران
2180 بازدید

تولد شوم؛ گزارش کمیسیون تحقیق سازمان ملل درباره قتل‌عام صبرا و شتیلا

پس از کشتار دسته‌جمعی آوارگان در پناهگاههای لبنان، سازمان ملل متحد کمیسیونی را برای بررسی وضعیت اردوگاهها روانه لبنان کرد. این کمیسیون به ریاست مک براید تشکیل شد. کمیسیون مذکور در گزارش خود از قتل‌عام «صبرا و شتیلا» به عنوان «شکی برای وجدان بین‌المللی» یاد کرده و نوشته است: «... به قضاوت ما، این قتل‌عامها اوج یک نقشه جنگی علیه فلسطینیان و مردم لبنان در بیروت، بویژه ساکنین کمپها بود.» 1

و... «کمیسیون معتقد است این طرح توطئه جنگ اسرائیل در لبنان توسط ارتش و دولتیان غیرنظامی آن کشور، با همدستی سربازان لبنانی (فالانژ ـ حداد) در روزهای 16 و 18 سپتامبر (1982) در اردوگاههای صبرا و شتیلا انجام گرفته است. ... این کشتارها با استفاده از آلات جنگی نسبتآ پیشرفته به دنبال بمبارانهای هوایی، (حملات موشکی) زمینی و دریایی دولت اسرائیل که با تسلیحات کاملا پیشرفته در جنوب لبنان انجام شد، صورت گرفته است. و کاملا مشهود است که هدف نهایی اسرائیلیان متوجه غیرمسکونی ساختن اردوگاههای فلسطینیان از نظر فیزیکی بوده، و به همان نسبت، ایجاد وحشت در میان ساکنین آنها و از بین بردن آرمانهای فلسطینیان در جنبشهای ناسیونالیستی آنان، نه تنها در لبنان، بلکه در تمام نواحی اشغالی غرب رود اردن و نوار غزه است.» 2

اردوگاهها کرارآ حتی پس از تخلیه، از طرف ارتش اسرائیل بمباران و کاملا با خاک یکسان شده است. در آن اردوگاهها دو بیمارستان به نامهای غزه در صبرا و عکا در شتیلا وجود داشت. بیمارستان غزه ده طبقه و دارای قسمتهای مختلف درمانی بود. «150 تخت، 150 پرستار و 2 اتاق جراحی داشت» و بیمارستان عکا در رشته تخصصی درمانی فعالیت می‌کرد. هر دوی این بیمارستانها، به همراه بیماران و اکثر دکترها کشته شدند. حتی «یکی از خانمهای پرستار که به زیرزمین فرار کرده و مخفی شده بود، پس از آنکه او را یافتند، اول به او چندین بار تجاوز کردند و بعد او را کشتند.» 3 «بیمارستان عکا در آتش می‌سوخت. یک اسرائیلی با بلندگو به زبان عربی می‌گفت: «اسلحه‌های خود را زمین بگذارید، یا اینکه همه کشته خواهید شد.» 4 این اعلان از آن نظر بود که تعدادی از فلسطینی‌ها به بیمارستان پناهنده شده بودند، به این امید که بیمارستان از یورش ارتش اسرائیل و نیروهای فالانژ در امان خواهد بود. لکن ارتش اسرائیل به همراهی همپیمانان خود که قصد ریشه‌کن‌کردن فلسطینیان را داشتند، به بیمارستان حمله کردند و آن جا را با تمام مریضها و دکترهایی که در بخش بودند و پرستاران، همه را کشتند. بر اساس آماری که صلیب سرخ بین‌الملل در روز 22 سپتامبر از کشته‌شدگان داد: «تعداد آنها ـ 2400 نفر بود که در روز 23 سپتامبر هنوز 350 جسد دفن نشده بود.»

 

مک براید در گزارش تحقیقاتی خود نوشته است: «با بررسی مجدد» وقایعی که در روزهای «18 ـ 16 سپتامبر» در اردوگاههای «صبرا و شیتلا» اتفاق افتاد، به این نتیجه رسیده است: «شرکت فالانژها و سرگرد حداد از ارتش، عامل اصلی قتل‌عام‌ها بوده است. ... آنها دخالت خود را هم کتمان نکرده‌اند»؛ ولی سرگرد حداد در مقابل کمیسیون تحقیق اعتراف کرده است که هیچ یک از واحدهای تحت فرماندهی او در روز 17 سپتامبر در قتل‌عام «شرکت نداشتند.» او گفت: «من صددرصد مطمئنم که هیچ یک از سربازان من از رودخانه اوالی 5 به سوی شمال نرفته‌اند.» 6 ولی در گزارشهایی که به کمیسیون رسیده بود، تذکر داده شده بود که تعدادی سرباز با لباس نظامیان «سربازان حداد» وارد کمپها شده بودند و با «لهجه جنوبی» صحبت می‌کردند. بعضی از ناظران گفتند، عده‌ای که به لباس نظامی «سربازان و فالانژها» ملبس بودند و «برگ هویت نداشتند»، داخل کمپها شده‌اند.

 

آریل شارون و تعدادی دیگر از «افسران اسرائیلی» در حضور اعضای کمیسیون تحقیق اعتراف کردند که: «واحدهای فالانژ تا ساعت 6 بعدازظهر 16 سپتامبر داخل اردوگاهها نشدند.» ولی دکترهای بیمارستانها گفتند: «مجروحینی را که در بیمارستان غزه معالجه می‌کردند و همگی زخمهای مهلکی داشتند، می‌گفتند که آنها در منازل خود توسط سربازان، اواسط روز 16 سپتامبر مورد حمله قرار گرفته‌اند.» این مدت درست «6 ساعت قبل از ساعتی است که گمان می‌رود فالانژها وارد کمپ شده باشند.» 7 حقیقت این بود که یک افسر اسرائیلی کارت جعلی برای سربازان جهت ورود به کمپها صادر کرده بود. 8

 

لذا، اعضای کمیسیون با بررسی کامل همه مدارک و با توجه به اینکه آوارگان بنا بر مواد کنوانسیون (IV) ژنو افراد مورد حمایت بوده‌اند، عمل اسرائیل در کشتار آوارگان و تخریب اردوگاههای آنان Genocide شناخته می‌شود.

 

دادگاه نورنبرگ برای اولین بار از این کلمه برای تصویر عمق جنایات جنگی «علیه بشریت» استفاده کرده است. بر اساس رأی دادگاه مذکور «... لذا اقدام به جنگ تهاجمی تنها یک خیانت ساده بین‌المللی نیست؛ بلکه یک جنایت عظیم بین‌المللی است و از لحاظ اینکه ذاتآ حاوی انبوهی از مصائب می‌باشد، با سایر جرائم جنگی فرق دارد.» 9

 

این نوع جرائم براساس رأی دادگاه نورنبرگ، جنایت علیه انسانیت است که به آن Genocide گفته‌اند.

 

جالب آنکه اسرائیل از جمله کشورهایی است که این قطعنامه را امضاء کرده است. کمیسیون تحقیق بین‌الملل با توضیحاتی بیشتر مفهوم وسیعتری به معنای Genocide داده و نوشته است: «مفهوم آن در همان چهارچوبی که سازمان ملل متحد در سال 1948 پذیرفته است، محدود نمی‌باشد. مفهوم حقوقی این کلمه کاملا بستگی به شناخت سیاستهای طرح‌ریزی شده دولتها برای از بین بردن هویت و آرزوهای ملی‌گرایانه، به همان شکلی که مثلا نازی‌ها هالی‌کاست Holocaust را انجام دادند، می‌باشد.»

 

با توجه به توضیح فوق، «اعضای کمیسیون تحقیق» در گزارش خود نوشته‌اند:

«از جمله ادعاهای جدی که می‌توان علیه یک دولت به کار برد، این است که آیا آن دولت رأسآ عملیات Genocide را انجام داده، یا سیاست آن کشور (به طور کلی)  Genocide(جنایت علیه بشریت) است.» در این زمینه، کمیسیون پس از بررسیهای بسیار متوجه شده است که: «سیاست اسرائیلیان در قبال فلسطینیان ... به طور کلی، و یا به دلیل آنچه در مناطق اشغالی غرب رود اردن، باریکه غزّه و شرق اورشلیم از سال 1967 انجام داده است، جنایت علیه بشریت می‌باشد.» 10 در دنباله گزارش آمده است:         

 

«به نظر نمی‌رسد نوع خاصی از Genocide که در (اسرائیل) درباره فلسطینیان انجام گرفته و هدفش کشتن آنان به شکل سیستماتیک باشد...» به کار گرفته شده باشد. در این زمینه می‌توان گفت که دولت اسرائیل «از همه نوع راهی که به Genocide می‌رسد، استفاده کرده است؛ اعم از کشتار نامحدود، از بین بردن فرهنگ ملی، اقتدار سیاسی، آرزوهای ملی‌گرایی، کشتن فلسطینیان در مبارزه جهت به دست آوردن حق حاکمیت و خودمختاری.» 11

 

کمیسیون تحقیق با توجه به ماده «51 منشور سازمان ملل» مبنی بر اینکه «... اعمال زور توسط کشوری، فقط می‌تواند برای دفاع از خود علیه یک حمله مسلحانه که رخ داده است، به کار برده شود؛ آن هم به طور موقت و تا زمانی که شورای امنیت آن را تأیید کند.»

 

و همچنین ماده «4 کنوانسیون لاهه به مورخ 1907 در مورد قدغن بودن ویران‌سازی مراکز غیرنظامی، صراحت دارد. در گزارش از حمله غیرقانونی و ناجوانمردانه ارتش اسرائیل به جنوب و غرب بیروت، و کشتار بی‌دفاعان آواره فلسطینی و عده کثیری از مردم بیروت ــ که در اثر ضعف قوه مالی در نزدیک کمپ آوارگان زندگی می‌کردند ــ و جنایت عظیمی که علیه بشریت و شئون انسانی مرتکب شده سخن بسیار آمده است.

 

در گزارش، صراحتآ از توطئه حمله به لبنان که در تاریخ 16 سپتامبر 1982 انجام گرفت، پرده برداشته و نوشته شده است که در آن تاریخ، در یک جلسه سری «یک طرح عیسوی ـ اسرائیلی خطرناک در حضور ژنرال دروری 12 و فرمانده عالی‌رتبه اسرائیل تهیه شد.» در آن جلسه، «الیاس هوبیکا 13 رئیس سازمان جاسوسی فالانژها بهمراهی فدی فریم 14 و رئیس هیئت نظامی لبنانی مأمور رفتن به اردوگاهها شد.» رئیس هیئت قوای نظامی لبنان و رئیس سازمان جاسوسی اسرائیل به زبان عربی هشدار دادند که در اردوگاهها، Kasach «که به عربی قطعه قطعه کردن می‌باشد» اتفاق خواهد افتاد. با این وجود، رفتن آنان مورد تأکید قرار گرفت. لذا بعد از این جلسه، «ژنرال دروری به شارون در تل‌آویو تلفن کرد و گفت: دوستان داخل اردوگاهها می‌شوند.» و «شارون ضمن بیان تبریک، گفت: ... عملیات مورد تأیید است.» 15  سپس نیروهای فالانژ در حالی که با «تسلیحات مرگ‌آفرین اسرائیلی همراهی می‌شدند» وارد اردوگاه شتیلا شدند. «حمله ساعت 5 بعدازظهر شروع و در ساعت 11 فرمانده اسرائیلی خبر داد که تاکنون 300 نفر غیرنظامی و تروریست کشته شده‌اند. «در روز بعد، یک پناهنده فلسطینی هم در کمپ باقی نمانده بود.» و ... بولدوزرها، شرکای جرم و یا جرم پوشهای اسرائیلی، فورآ دست به کار شدند و اجساد را در گورهای دسته‌جمعی دفن کردند. با این وصف، شارون مدعی شد که از آنچه در لبنان در حال انجام بود، اطلاعی نداشته است. رافائل ایتان فرمانده اسرائیل در لبنان نیز گفت: «نیروهای دفاعی فالانژ، لبنانی هستند. لبنان مال آنهاست. هر چه بخواهند، انجام می‌دهند.» 16 به ما ربطی ندارد.

 

چنان که ذکر شد، کمیسیون بین‌الملل در گزارش خود متذکر شده است: «این طرح توطئه جنگ اسرائیل در لبنان، توسط ارتش و دولتیان غیرنظامی آن کشور و همدستی نظامیان لبنانی (فالانژ ـ حداد) در اردوگاههای صبرا و شتیلای بیروت بین روزهای 16 و 18 سپتامبر انجام گرفته و کاملا مشهود است که هدف اسرائیلیان، غیرمسکونی ساختن اردوگاههای فلسطینان» بوده است؛ هم از لحاظ «فیزیکی» و هم روانی، جهت از بین‌ بردن احساسات ملی‌گرایی در آنان.

 

لذا، کمیسیون مذکور با توجه به کنفرانس ژنو، متذکر شده است که بر اساس ماده (IV) کنوانسیون مذکور «ساکنین کمپها، افراد مورد حمایت بودند. ماده 7 پروتکل ژنو مورخ سال 1977 بر این نکته صراحت دارد که پناهندگان و بی‌خانمانها در ردیف افراد مورد حمایت می‌باشند و لذا دولت اسرائیل به عنوان یک قدرت درگیر موظف بود که از قوانین بین‌الملل که خود یکی از امضا کنندگان آن بود، اطاعت کند و از هتک حرمت آنان جلوگیری به عمل آورد. ساکنین اردوگاههای پناهندگان فلسطینی در لبنان، در طبقه‌بندی افراد مورد حمایت قرار داشته‌اند؛ بویژه کودکان، زنان و افراد مسن. ماده 51 کنوانسیون و شماره 1 پروتکل نیز صراحت دارد بر اینکه: «گروهها و افراد غیرنظامی باید از حمایت عامه علیه خطرات ناشی از عملیات جنگی برخوردار باشند.» 17

 

اعضای کمیسیون پس از بررسی کامل اردوگاهها تأکید کرده‌اند، بعد از آنکه یاسر عرفات به همراه چریکهای فلسطینی، لبنان را ترک کردند، «ساکنین اردوگاهها، همگی‌غیرنظامی بودند؛ حتی اگر بین آنان افرادی از طرفداران سازمان الفتح وجود داشت.» 18

 

بر اساس موافقتنامه‌ای که بین فیلیپ حبیب فرستاده ویژه ریگان و یاسر عرفات در اول ماه سپتامبر سال 1982 به امضا رسید، سازمان الفتح با ارتش خود که طبق آمار داده شد، 7100 نفر بودند، لبنان را ترک کرده بودند. اولین تجاوز اسرائیلیان، دو روز پس از ترک لبنان از طرف فلسطینیان آغاز شد و «عهدشکنی از موافقتنامه مذکور، توسط اسرائیلیان به وقوع پیوست. «آنها به محله بیرحسن 19 واقع در حومه غربی لبنان، محّل سکونت مسلمانان وارد شدند و پست‌های مراقبت در محل‌هائی که ارتش الفتح تخلیه کرده بودند، بنا نهادند.» 20 سپس ارتش اسرائیل به سرعت وارد قسمتهای دیگر غرب بیروت شد.

 

کمیسیون تحقیق، ادعای آریل شارون را که گفته بود: «دو هزار تروریست» در غرب بیروت باقی مانده بودند، رد کرد و آن را «یک بهانه خدعه‌آمیز برای تهاجم طرح‌ریزی شده» نامید. زیرا یاسر عرفات همراه با سربازان خود از بیروت رفته بودند و هیچ مدرک و گواهی مبنی بر اینکه «سربازان الفتح در غرب بیروت باقی مانده بودند، وجود نداشت.» 21 بعلاوه، شواهد کاملا نشان می‌داد که آوارگان اردوگاههای «صبرا و شتیلا» و سایر اردوگاهها جملگی افراد غیرنظامی و بی‌دفاعی بودند که هیچ نوع اسلحه و مهمات جنگی با خود نداشتند تا بتوانند حتی مقاومت کمی در برابر نیروهای فالانژ و قصابان اسرائیلی از خود نشان دهند. آنان پرندگان بی‌بال و پری بودند که گلوله‌های کین صهیونیست‌ها قلبشان را هدف گرفت. حتی عده‌ای هم که می‌خواستند فرار کنند، توسط سربازان اسرائیلی که اردوگاهها را محاصره کرده بودند، مجبور به بازگشت به محل اقامت خود می‌شدند.

 

وقتی فالانژها تحت فرماندهی الیایس هوبیکا وارد کمپها شدند، به شارون اطلاع داده شد. نامبرده گفت: «یک افسر اسرائیلی باید در بین آنان باشد. و فالانژها باید ارتباط خود را با پست دیده‌بانی اسرائیل (در منطقه) حفظ کنند.»

 

در گزارش کمیسیون تحقیق صراحتآ آمده است که در بمبارانهای بیمارستانهای «عکا» و «غزه» در لبنان، صدها مریض روانی و جسمی، در سنین مختلف همراه با پزشکان و پرستاران کشته شدند. آنها جنایت را به جایی رساندند که به پرستاران زن، قبل از کشتن تجاوز می‌کردند. حتی گروه پزشکان مصری و فلسطینی را که با «پرچم سفید» به حال تسلیم جلو آمدند، کشتند.

 

گروه تحقیق در گزارش خود نوشته است: با آنکه دولت اسرائیل مدعی شده است که همه قاتلین اردوگاهها فالانژها بوده‌اند، ولی دسته‌هایی که برای کشتار باقیماندگان بمبارانهای بیمارستانهای «عکا و غزه» وارد آن جا شدند، هیچ مدرک شناسایی دال بر اینکه جزو دسته فالانژها بودند، به همراه نداشتند. این گروه پس از کشتن مریضهای متوحش، زخمیها را با خود بردند و دیگر هیچ‌کس آنها را ندید».

 

پس از آنکه کشتار در بیمارستانهای مذکور پایان گرفت، بازهم بولدوزرهایی با «مارک ساخت اسرائیل» به راه افتادند و گورهای دسته‌جمعی حفر شد. تعداد کشته‌شدگان اردوگاهها و بیمارستانها که توسط صلیب سرخ آمار داده شده است، «در 22 سپتامبر 1982، 2500 نفر بود که 350 جسد هنوز دفن نشده بود»؛ ولی کمیسیون معتقد است که تعداد واقعی کشته‌شدگان به تحقیق معلوم نیست؛ چون اکثرآ فورآ با بولدوزر در گورهای جمعی مدفون می‌شدند. گروه فیلمبرداران کانادایی، از کوچه‌های اردوگاههای «صبرا و شتیلا» فیلمی تهیه کرده‌اند که بخوبی نشان می‌دهد، در دو طرف کوچه اجساد روی هم انباشته شده بودند. بلندگوهای اسرائیل باز هم به مردم کوچه و خیابان فرمان می‌دادند که: «از خیابانها دور شوید! ما به دنبال تروریست‌ها هستیم. ما تیراندازی می‌کنیم.» و بولدوزرها همچنان سرگرم خراب‌کردن خانه‌ها در اردوگاهها و دفن اجساد باقیمانده زیر قلوه‌سنگها بودند.

به نوشته یک نویسنده یهودی: 22 «وقتی صحبت از انهدام و پاک سازی می‌شود، وقتی فلسطینیان توسط بگین، حیوانات دوپا خطاب می‌شوند، تعجب‌آور نیست که یک افسر اسرائیلی به نام آریل شارون خون‌آشام اجازه دهد که چنین عملیات وحشتناکی در نزدیکی او انجام گیرد.» 23

گرچه دولت اسرائیل گناه این کشتارهای فجیع را به گردن فالانژیست‌ها انداخت و گفت که آنها از شیعیان و فلسطینیان انتقام گرفتند؛ لکن بر اساس گزارش مخبر روزنامه هاآرتز که در 28 سپتامبر آن سال به چاپ رسید، بنابر «نتایج تحقیق سازمان جاسوسی اسرائیل، قتل‌عام فلسطینیان در اثر یک خشم ناگهانی فالانژها ـ که بخواهند کینه‌جویی کنند، چنان که دولت اسرائیل مدعی شده است ـ نبود». در واقع، «هدف اصلی، ایجاد وحشت بین آنان برای خروج دسته‌جمعی فلسطینیان به طرف سوریه بود و اینکه آنها را مطمئن سازند که بیروت دیگر جای امنی برای آنان نیست.» 24

 

رئیس کمیسیون تحقیق سازمان ملل در جواب سؤالی که پرسیده شد: «دولت اسرائیل تا چه حد به طور مستقیم یا غیرمستقیم در قتل‌عامها و یا کشتارهای دیگری که توسط شبه نظامیان لبنانی در اردوگاههای صبرا و شتیلا انجام گرفته، و همچنین در حمله به لبنان، در کمک و کنترل وقایع و بی‌تفاوتی او نسبت به مقیاس عظیم فاجعه، مسئول بوده است؟» چنین می‌نویسد: «... دولت اسرائیل مرتکب بزرگترین نقض ماده 17 کنوانسیون ژنو شده است. لذا مسئول این نقض آشکار از قانون بین‌الملل می‌باشد.» 25

 

اعضای کمیسیون معتقدند که «هتک احترام انسانها» وقتی به قول آن نویسنده اسرائیلی به آنها «حیوان دوپا» خطاب می‌شود و می‌گویند: «آنها ارزش آن را ندارند که در نعمات این دنیای جدید شریک باشند»؛ وقتی آنها را «تروریست» می‌خوانند، در واقع آنها را نه تنها از لحاظ فیزیکی، بلکه از لحاظ معنوی و «هویت فرهنگی و سیاسی» نیز کشته‌اند.

 

اعضای کمیسیون مذکور، پس از بررسی دقیق همه جنایاتی که اسرائیلیان از بدو اشغال فلسطین انجام داده‌اند، و به عنوان مثال از کشتار جمعی اهالی دیر یاسین که تحت رهبری مناخیم بگین گروه ایرگون «250 نفر بی‌دفاع» را کشتند و حمله آریل شارون در 14 اکتبر سال 1953 علیه اردوگاه پناهندگان در ساحل غربی رود اردن که منجر به قتل 66 نفر زن و مرد و کودک شد، و بسیاری دیگر قتل‌عامهای وحشتناک که همه آنها را «دولت اسرائیل انکار کرده است»، می‌توان یاد کرد، چنین نوشت: «حاصل آن بی‌توجهی‌ها، تشکیل گروه ضربت 101 تحت رهبری آریل شارون برای انجام عملیات خصمانه بود. اینها همه، نقض آشکار کنوانسیون ژنو است؛ لذا اسرائیل مسئول این تخطیها از حقوق بین‌الملل بوده است و رهبران سیاسی و نظامی آنان، مسئول انجام آن می‌باشند.» عملیات کمک‌رسانی و «تشویق و ترغیب به کشتار» و قصور آنان برای جلوگیری از این فجایع عظیم علیه بشریت «حتی متهم‌کردن آن بی‌گناهان» و جهت‌دادن به همدستان برای ارتکاب چنین بی‌رحمیهایی، مسئول می‌باشد.» 26

 

کشتار اهالی دیریاسین را که آن هم در حد خود از فجیع‌ترین کشتارهای جمعی بود، بگین فتح بزرگ نامید. 27 حالا هم «بگین و شارون» این حمام خون را در اردوگاههای آوارگان فلسطینی یعنی صدها کیلومتر خارج از فلسطین اشغالی، در لبنان به راه انداخته‌اند تا به آرزوی خود که گسترش خاک فلسطین و کنترل آن کشور می‌باشد، برسند. اگر با دقت توجه شود، حاصل همه این جنایات یکی است. در فلسطین، منظور تخلیه سرزمین فلسطین از اهالی و فرار آنها بود. در لبنان نیز مسئله همان فرار بی‌پناهان از اردوگاههای خود بود؛ فرار ساکنین و تسلط بر زمین آنان.

 

و اما... مناخیم بگین که با وقاحت تمام گفته بود: «من از قضیه هیچ اطلاع نداشتم. مطلب را از برنامه BBC شنیدم.» ناچار شد تا در برابر اعضای کمیسیون تحقیق به توطئه از پیش تهیه شده خود و یارانش اذعان کند و بگوید: «قضّات محترم! من فکر نمی‌کردم، فالانژها اگر بخواهند وارد اردوگاهها شوند و با تروریستها بجنگند، چنین بی‌رحمی و قتل‌عامی به راه بیندازند... و حتی فکر نمی‌کردم که غیرنظامیان را قتل‌عام کنند.» 28

 

اعضای کمیسیون پس از بررسی تمام مسائل، متفقآ به این نتیجه رسیدند که: «نه تنها دخالت مستقیم و غیرمستقیم دولت اسرائیل در فاجعه لبنان محرز است، و آن دولت مسئول آن عملیات خصمانه علیه انسانها می‌باشد، بلکه آن عملیات Genocide شناخته شده‌است و واژه همدستی در جرم Genocide بحد کافی برای اینکه دولت اسرائیل را مسئول این اعمال بشناسند، کافی است.» 29 همچنین «انبوه بمبارانها در اردوگاههای رشیدیه، عین‌الحلوه 30 ، برج‌البراجنه، صبرا، شتیلا، تل‌زعتر، برج‌الشمالیه، الیاسس و  دیگر مکانها، حقیقت وحشتناکی است.» 31 که به تنهایی کافی است تا عمل اسرائیل را در طبقه‌بندی Genocide قرار دهد.

 

در تاریخ پنجم ژوئن سال 1982 سازمان ملل با توجه به گزارش کمیسیون تحقیق طی قطعنامه «508»، قطع عملیات خصمانه را علیه لبنان صادر کرد و شورای امنیت آن را «تهدید علیه صلح و نقض پیمان صلح یا عمل تهاجمی دانست؛ لکن این تصمیم شورای 32 امنیت انجام نشد؛ زیرا با وتوی دولت آمریکا رو به رو شد.» 33

 

این «وتوی» دولت آمریکا در حالی انجام شد که دولت اسرائیل حتی از عبور و مرور ناظرین سازمان ملل در غرب بیروت نیز جلوگیری به عمل می‌آورد. بگین تصمیمات سازمان ملل را «چرند و بی‌معنا» می‌داند و آن دولت، خود را موظف به انجام قطعنامه‌های سازمان ملل نمی‌داند.

____________________________________

1. Sean MacBride et al. op. cit, p. 167.

2. Sean MacBride et al, op. cit, P. 7,8.

3. Ibid, P. 174.

4. Ibid, P. 176.

5. Wali

6. 11. Sean MacBride et al, op. cit, P. 177 - 187.

7.

8. Ibid, P. 178.

9. Ibid, P. 31.

10,15. Sean MacBride et al, op. cit, P. 194.

11.

12. Drori

13. Hobeika

14. Fady Freim

15. Sean MacBride et al. op. cit, P. 165 - 166.

16. Ibid, P. 168.

17. 19. Ibid, P. 168.

18.

19. Bir Hassan *

20. Sean MacBride et al, op. cit, P. 184.

21. Ibid, P. 179.

22. A. B. yehoshoa

23. Sean MacBride et al, op. cit, P. 181.

24. Michael Janson. op. cit, P. 107.

25. Sean MacBride et al, op. cit, P. 182.

26. Ibid, P. 168 - 183.

27. در تاریخ 27 سپتامبر 1982  Shipler در نیویورک تایمز نوشت:  نام مناخیم‌بگین کلمه رمز ترور، خشم و انتقام در میان اعراب می‌باشد و کلمه ننگی است که آقای بگین در طول زندگیش با آن مشخص شده است.

28. Sean MacBride et al, op. cit, P. 167.

29. Ibid, P. 196.

30. یرمیاه افسر سالخورده اسرائیلی که خود از جمله قاتلین است آشکارا گفته که «در طول خدمتش در جبهه اروپا در جریان جنگ جهانی دوم، هرگز چیزی ندیده است که با ویران کردن اردوگاه عین‌الحلوه مقایسه شدنی باشد» کتاب مثلث سرنوشت. نوشته نوم چامسکی، صفحه324.

31. Ibid, P. 194.

32. تاکنون (1996) سی‌بار دولت آمریکا قطعنامه‌های سازمان ملل را که محکومیت دولت اسرائیل را بیان می‌داشت، وتو کرده است. آیا وقت آن نرسیده است که سازمان ملل دیگری که تحت نفوذ هیچ دولتی نباشد، تشکیل شود؟ سازمانی که بدون حق وتو، بر اساس هر کشور یک رأی همه اعضاء برابر در کنار هم قرار گیرند. سازمانی که دارای قدرت اجرائی باشد و آراء آن لازم‌الاجرا باشد.

33. Ibid, P. 188.


موسسه مطالعات تاریخ معاصر ایران