هلاکت موسی خیابانی


19790 بازدید

هلاکت موسی خیابانی

روز 19 بهمن 1360  موسی خیابانی عضو کادر سازمان مجاهدین خلق و اشرف ربیعی همسر اول مسعود رجوی به همراه 18 نفر دیگر از اعضا و محافظان سازمان در زدوخورد با نیروهای عملیاتی سپاه و دادستانی در شمال تهران کشته شدند.
در این روز بر اساس طرح هماهنگ اطلاعات سپاه پاسداران و دادستانى انقلاب اسلامى مرکز، با شناسایى ردهاى اطلاعاتى و عملیات منظم تعقیب و مراقبت، پایگاه مرکزیت سازمان در شمال تهران ضربه سختی خورد و موسى خیابانى و اشرف ربیعى به همراه تعدادى از اعضاى کادر و محافظان خود در درگیرى و تیراندازى متقابل کشته شدند. در تبیین اجمالى این عملیات، قسمتى از توضیحات یکى از مسئولان وقت، در اینجا نقل مى‏شود:
 خانه تیمى موسى خیابانى نیز ـ هم‏زمان با بقیه اماکن موردنظر ـ مراقبت شد و از همان ابتدا هویت ساکنان آن مشخّص گردید. از طریق تردّد افراد مستقر خانه (که 17 نفر بودند) مراکز و انبارک‏ها و نیروهاى دیگر آنها شناسایى شد که بعداً به‏طور هماهنگ و هم‏زمان ضربه خوردند. در مورد خانه مرکزیت، یک مشکل تاکتیکى وجود داشت: سعى شد هنگامى ضربه وارد شود که حداکثر تعداد نفرات در آنجا مستقر باشند که به علت درگیرى و تبادل تیراندازى بسیار شدید هر بیست نفر کشته شدند.
    خانه موردنظر در منطقه زعفرانیه قرار داشت و متعلق به خانواده فرزانه‏سا بود. اسامى کشته‏شدگان خانه مرکزى زعفرانیه به شرح زیر است:
1 - موسى خیابانى
2 -  اشرف ربیعى
3 -  آذر رضایى (خیابانى)
4 -  محمد مقدم
5 -  مهشید فرزانه‏سا (مقدم)
6 -  میرطه میرصادقى
7 - تهمینه رحیمى‏نژاد (میرصادقى)
8 -  محمد معینى
9 -  شاهرخ شمیم
10 -  فاطمه نجارى (شمیم)
11 -  خسرو رحیمى
12 -  سعید سعیدپور
13 -  محمدحسن پورقاضیان
14 -  حسین بخشافر
15 -  کاظم مرتضوى
16 -  حسن مهدوى
17 -  ناهید رأفتى (مهدوى)
18 -  مهناز کلانترى (تشیّد)
19 -  عباسعلى جابرزاده انصارى
20 -  ثریّا سنّمارى (جابرزاده انصارى)
    ضربه استراتژیک و مهم 19 بهمن، که طى آن مسئول داخل کشور و نفر دوم سازمان کشته شد، سقوط تدریجى تشکیلات داخل را در پى داشت. در سطح تشکیلات، این ضربه موجب پاره شدن رشته ارتباط و اتّصال بخش‏ها با فرماندهى داخل کشور شد؛ در سطح سیاسى، قدرتمندى تشکیلات سازمان را براى قدرت‏هاى حامى آن به زیر سؤال برد؛ هواداران را به انفعال واداشت؛ در سطح روانى، هم مرکزیت و هم اعضا را در حالت تدافع محض و ترس از سرایت ضربه به بخش‏هاى دیگر قرار داد. در سطح عمل نظامى، مجموعه عملیات تروریستى سازمان با بحران مواجه گردید و حفاظت کامل و اولویت برنامه‏هاى تأمینى و حفاظتى در دستور کار قرار گرفت. این ضربه، براى نهادهاى ضدتروریست کشور که عمدتا با اتکا به اطلاعات و پشتیبانى اقشار مختلف مردم و ایثارگرى نیروهاى وفادار انقلاب، عمل مى‏کردند، راهگشاى ضربات بعدى به ماشین ترور سازمان به ویژه در اردیبهشت و خرداد ماه 1361، گردید.


سازمان مجاهدین خلق، پیدایی تا فرجام، موسسه مطالعات و پژوهشهای سیاسی، ج 2 ، ص 688 و 689